یادداشت های یک پسر

 


تولدت مبارک "یادداشت های یک پسر"

همه چیز دقیقا از دو سال پیش شروع شد. با انسان های فوق العاده ای آشنا شدم، افکار و احساساتم رو به اشتراک گذاشتم، خیلی چیز ها یاد گرفتم و دوستای خیلی خوبی پیدا کردم.

پست هایی که به اشتراک می‌ذارم زیاد نیستند میدونم! بعضا هم شاید مطالبم زیاد جالب نباشند. اما باز هم من رو تنها نگذاشتید و به این خاطر می‌خوام ازتون تشکر کنم!
من همیشه اینجا خواهم بود، امیدوارم سالهای زیادی این روز رو با هم جشن بگیریم.

تولدت مبارک "یادداشت های یک پسر"


400 تایی

پس از یک سال و اندی در آستانه عدد چهارصد بودن بالاخره امروز دنبال کنندگان من از مرز این عدد گذشت و چهارصد تایی شدم!

   به مناسبت این اتفاق نقل قول کوتاهی میکنم از وبلاگ آرام عزیز:
دلم حتی برای دنبال کننده های واقعی تنگ شده !
دنبال کننده هایی که پر از نوشته بودن پر از حس خوب بودن :)
 امروز داشتم دنبال کننده هامو‌ نگاه میکردم بیشترش شده تبلیغاتی ...

دنبال کنندگان عزیز من! چه واقعی و چه تبلیغاتی! خیلی دوستتون دارم :)
ممنون که در این مدت همراه من بودید.
ارادت!


online shopping

موقع بازدید از سایتای خرید و فروش آنلاین احساس می‌کنم به همه چیز احتیاج دارم.


چطور بگم؟!

بعد هفت سال، امروز حوصله کردم و ادوبی ریدر و آفیس رو آپدیت کردم :



چالش 20 سال آینده

_ بیست سال بعد، خودت رو کجا میبینی؟

+ تو آیینه!




( Im sorry Bedel :D )


هیچ کاری نکردن

تمام روز خونه ام اما حتی برای دیدن فیلم یا سریال هم احساس زمان کافی نداشتن می‌کنم.

تمام روز مشغولِ هیچ کاری نکردن هستم.


به جا مانده از یک کنکوری عصبانی

خیلی اتفاقی یه تیکه از مدادی که اونروز(کدوم روز؟! خب اینجا کلیک کنید) باهاش تست می زدم رو پیدا کردم!


10 کاری که باید قبل از مرگ انجام بدم

خواستم تو این چالش شرکت کنم 

و لیست کارهایی که قبل از مرگ باید انجامشون بدم رو بنویسم.

دیدم ۹۰درصد‌شون پول میخوان!

خلاصه بیخیال شدم بمیرم بهتره😂


عیدتون مبارک

سالی که نکوست از تحویل شدنش با بانو هایده پیداست(((:

خانم هایده یه جوری فرمودن نوروز آمد که منی هم که تا قبلش حس خاصی نداشتم قشنگ حس کردم آمده!

عید همه مبارک💙🌹


آخرین پست سال ۹۸

سال 98 دارد از نفس می افتد پس از آنکه بسیاری را از نفس انداخت. سالی که اگر کتاب بود نه در تخیل ژول ورن می گنجید و نه در مخیله جرج ارول. سالی که اگر نقاشی بود اکسپرسیونیسم بود و اگر فیلم بود تم آخرالزمانی در ژانر وحشت داشت. سالی که بیمش از امیدش و خوفش از رجاءش بیشتر بود.



هر دم دردی از پیِ دردی ای سال / با این تن ناتوان چه کردی ای سال / رفتی و گذشتن تو یک عمر گذشت / صد سالِ سیاه برنگردی ای سال!

+قیصر امین پور



امیدوارم روزگار بهتری در سال جدید داشته باشیم...

میل رفتن مکن ای دوست

دمی با ما باش. . .



+ آدرس وبلاگ برای ممنوع البیانی ها:

http://yyp.blogfa.com
آرشیو مطالب
قالب: عــرفـان🖤💔 | ویرایش شده توسط: خودم بلاگ بیان