دوشنبه ۳۱ شهریور ۹۹
بعد گذاشتن این پستم بعضی از رفقای گل وبلاگ ازم خواستند که بیشتر راجع به این دانشگاه حرف بزنم و من هم تو این پست میخوام یکم بیشتر راجع به دانشگاهم صحبت کنم. لطفا با حوصله بخونید!
1. پسرا با ورود به دانشگاه از خدمت سربازی معاف میشند.
2. به محض ورود به دانشگاه همه دانشجو ها حقوق دریافت میکنند. (حدود دو و هشتصد) که ۴۵ درصدش به خاطر غذا و خوابگاه(حتی اگه فقط یک روز تو خوابگاه بمونید یا یه وعده غذا بخورید!) باید به دانشگاه پرداخت بشه. با افزایش حقوق مبلغ پرداختی به دانشگاه هم افزایش پیدا میکنه البته بدون هیچ تغییری در وضعیت غذا و خوابگاه ها.
3. دانشجو ها همه بیمه میشند. یعنی اگر ۱۸ سالگی وارد این دانشگاه بشید، تو سن ۴۸ سالگی بازنشست میشید. در عوضش تعهد محضری باید بدید که ۲ برابر مدت تحصیل در آموزش و پرورش خدمت میکنید و قبل از این موعد اگر بخواید استعفا یا انصراف بدید باید خسارت پرداخت کنید. (فکر کنم ۳ برابر مقدار پولی که خرج تحصیلتون شده)
4. مدت تحصیل در کارشناسی چهار ساله که ممکنه در آینده نه چندان دور به خاطر نیاز آموزش پرورش مدت تحصیل در لیسانس سه ساله بشه. هم زمان نمیتونید در رشته دیگه در دانشگاه هایی مثل پیام نور یا آزاد تحصیل کنید و همچنین برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد هم حتما باید از اداره آموزش و پرورش محل خدمتتون مجوز کسب کنید.
5. دانشجو ها اگر بخوان قبل از اتمام مدت تعهدشون از کشور خارج بشند باید سند یا پول ودیعه بدند.
6. دانشکده های دختر و پسر ها جداست که مشکلات خودش رو داره. از ضعف آداب معاشرت در دانشجو معلم ها در مقابل جنس مخالف که بگذریم، یکی دیگه از مشکلات اینه که دانشجوها ظاهرشون براشون زیاد مهم نیست و به خودشون نمیرسند. اینکه خوابگاه و دانشگاه تو بیشتر جاها چسبیدند به هم در این قضیه کم بی تاثیرنبوده. کلا فکر کنید دارید میرید به یه دبیرستان بزرگتر که بهتون خوابگاه میدند.
7. چون که تعداد دانشجوها محدوده همیشه بیست واحد درس ارائه میشه و شما غیر از اون بیست واحد چیز دیگه ای نمیتونید بردارید. مثل دانشگاه های دیگه نیست که سر هر کلاسی هم کلاسی هات متفاوت باشند یا اینکه یه درس با چند تا استاد ارائه بشه. اگر واحدی رو انتخاب نکنید یا تو واحدی رد بشید شدیدا به مشکل بر میخورید. همونطور که گفتم کاملا مثل دبیرستان هست و نه دانشگاه.
8. از لحاظ علمی استادهای این دانشگاه به شدت ضعیف هستند. اکثرا همون معلم هایی هستند که توی مدارس عملکرد خوبی داشتند و بخاطر همین ازشون دعوت شده که بیان دانشگاه فرهنگیان. این یه عامل به شدت دلسرد کننده هست برای دانشجوهایی که با هزار امید وارد این دانشگاه شدند مثل خودم. اگر مجبور نباشند استاد خانوم هم بهتون نمیدند و حتی برای اساتید هم تفکیک جنسیتی قائل میشند.
9. غذا و خوابگاه رسما ریده. ببینید شما غذا هاشون رو اگر بریزید جلو مرغ نمیخوره. ما توی یه اتاق کوچیک ۱۲ نفر بودیم (جزو بهترین اتاق های خوابگاه! چون تعداد حتی به ۱۵-۱۶ هم میرسه!). امکانات صفر صفر. از لحاظ بهداشتی یه چیزی زیر خط فقر. مثال کوچیکش این که بوی فاضلاب توی خوابگاه کاملا یه چیز عادیه!
10. شما در چشم مسئولان دانشگاه در حد گوسفند هم ارزش ندارید! درسته اسمتون دانشجو معلمه ولی در روز دانشجو شما معلم هستید و در روز معلم شما یک دانشجو! در سایر روز ها هم هیچکدوم!
11. بدتر از همه اینایی که گفتم جو حاکم هست. چون دانشجو ها بعد از قبولی توی کنکور باید ۲ تا مصاحبه عقیدتی سیاسی رو پشت سر بذارند تا بتونند وارد دانشگاه بشند و حتی بعد از فارغ التحصیل شدن هم باید گزینش بشند فضای دانشگاه حتی بیشتر از مدرسه بسته هست. بچه ها اکثرا خایه مال و ارزشی اند و مثل ماست میفروشنت. اگر بیرون سیگار ببینند دستت یا با دختر باشی یا اگر از دیوار شب دیر بیای خود دانشجو ها گزارش میدند چون نهایتا تا ۹:۳۰ در ورودی بازه.
خلاصه اگر واقعا شیفته این شغلی و علاقه داری و پی همه این چیزایی که گفتم رو ۳ یا ۴ سال به تنت میمالی بیا اگر نه که برات میشه جهنم!
پ.ن: من به شخصه تا قبل ورودم به این دانشگاه فقط از مورد اول و ششم خبر داشتم. برید خداروشکر کنید که یه جسی نامی هست و اینا رو براتون نوشته(((: