یادداشت های یک پسر

 


توهم

گاهی احساس می‌کنم در یک چرخه‌ی بی‌پایان گرفتار شده‌ام؛ مثل ماشینی که هر روز همان مسیر تکراری را طی می‌کند، بدون آنکه مقصدی در کار باشد. تلاش می‌کنم، برنامه می‌ریزم، کار می‌کنم، اما در نهایت حس می‌کنم تمام این تلاش‌ها فقط برای حفظ یک توهم است. توهم پیشرفت، توهم تغییر.

در ظاهر، انگار همه‌چیز رو به جلو حرکت می‌کند، اما وقتی عمیق‌تر نگاه می‌کنم، می‌بینم که در همان نقطه‌ی قبلی گیر افتاده‌ام. انگار رشد کردن به یک نمایش تبدیل شده، نمایشی که باید هر روز اجرا کنم تا خودم و دیگران را قانع کنم که هنوز امیدی هست. اما در حقیقت، چیزی تغییر نکرده است، یا حداقل تغییری که واقعا معنی‌دار باشد، رخ نداده.

شاید مشکل اینجاست که زندگی به شکلی طراحی شده که بیشتر از آنکه واقعا تغییری ایجاد کند، فقط حس تغییر را به ما می‌دهد. یک مسیر بی‌انتها که پر از تکاپو است اما مقصدی ندارد. انگار قرار نیست به جایی برسیم، فقط باید همیشه در حال دویدن باشیم، وگرنه از حرکت بازمی‌مانیم.

به این فکر می‌کنم که شاید باید از این چرخه بیرون بزنم، اما چطور؟ آیا واقعا راهی وجود دارد، یا این هم یکی دیگر از آن توهم‌هایی است که ذهنم برای فرار از این یکنواختی می‌سازد؟


شما راز را فهمیدید 

ممکن است بزودی از ماتریکس بیرون بزنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
میل رفتن مکن ای دوست

دمی با ما باش. . .



+ آدرس وبلاگ برای ممنوع البیانی ها:

http://yyp.blogfa.com
آرشیو مطالب
قالب: عــرفـان🖤💔 | ویرایش شده توسط: خودم بلاگ بیان