یادداشت های یک پسر

 


‎#PS752

چگونه شد که خود را گوهر پنداشتی و عاری از اشتباه و گناه، کشتی و کشتی و کشتی و کشتی و کشتی و کشتی و کشتی.

و دور خودت را پر کردی از محافظانی که محافظت کنند از گوهر، 

گوهری که هیچ وقت نبودی، نیستی!



داغش هنوز تازه‌ست. امشب خیلی غمگینم. خیلی.



پست سریالی

خب بالاخره آخرین قسمتی که از بتر کال سال اومده بود رو هم دیدم تا با خیالی آسوده برم سراغ امتحانا(((=

این فصل خیلی خوب بود. خیییلییییییی خوب بود((((((=

جزئیاتی که توی این فصل به کار برده شده بود آدم رو شگفت زده می‌کرد.

بی صبرانه منتظر اسفندم. اسفندی که احتمالا فصل جدید وست ورلد هم همزمان با فصل آخر بتر کال سال بیاد. ولی بیشتر به خاطر همین بتر کال سال مشتاق اومدنشم.

بهتون همین جا قول میدم که بعد دیدن قسمت آخر فصل آخر هم میام و میگم که فوق العاده بود! با شناختی که از وینس گیلیگان دارم مطمئنم که یه پایان محشر منتظر ماست.


در اسفند نوشت: بترکال سال رفت برا آخر فروردین و وست ورلد هم هنوز مشخص نیست):

میل رفتن مکن ای دوست

دمی با ما باش. . .



+ آدرس وبلاگ برای ممنوع البیانی ها:

http://yyp.blogfa.com
آرشیو مطالب
قالب: عــرفـان🖤💔 | ویرایش شده توسط: خودم بلاگ بیان