پنجشنبه ۱۳ شهریور ۹۹
با تایمی که بازیکنای تراکتور رو زمین خوابیده بودن میشد یه جام حذفی دیگه برگزار کرد(((:
+جواب دادن به پست قبلی فراموش نشه😉
با تایمی که بازیکنای تراکتور رو زمین خوابیده بودن میشد یه جام حذفی دیگه برگزار کرد(((:
+جواب دادن به پست قبلی فراموش نشه😉
امروز رفتم سراغ یادداشت های یک پسرِ اول! جونم براتون بگه که وبلاگ من سه تا نسخه داشته. نسخه اول که از سال 94 داشتمش و آرشیوش رو هم کامل دارم. آرشیو دومی رو به خاطر این جریانان (کلیک کنید) به کل از دست دادم و یادداشت های یک پسرِ سوم که هم اکنون مقابل دیدگان مبارک شماست!
القصه! خواستم یکی از نوشته های وبلاگ اولم رو باهاتون به اشتراک بذارم(((:
پ.ن1: راست میگفتم! چه روزهایی داشتمااااا :دی
پ.ن2: چیز زیادی عوض نشده! همچنان صدای زلزله همسایه و توله سگای فامیلشون که کوچه رو میذارن رو سرشون رو مخمه! من قطعا از اون پیرمردایی میشم که یهو میان تو کوچه و توپ بچه ها رو پاره میکنن و دوباره میرن تو خونه شون :دی
پ.ن3: خخخخخخ و درد! خخخخخخ و مرض! خخخخخخ و کوفت!
پ.ن4: از به اشتراک گذاری سایر نوشته ها به شدت معذورم! این یکی نا لوس ترینشون بود. اونا رو بذارم گوشت تنتون آب میشه! شاید همین الان هم اینقدر خُنَک مینویسم و فقط به روم نمیارید نه؟! چهار سال دیگه، اگه عمری بود و اومدم و اینجا رو خوندم مشخص میشه :دی
پ.ن5: هکسره رو هم که رعایت نمیکردم به به!
هاردی که اسفند ماه گرفتم رو به همراه قیمتش مشاهده فرمایید:
و حالا قیمت همون هارد رو با قیمت امروز مقایسه کنید:
قیمت چیزی که همون موقع هم واقعا گرون خریدمش در کمتر از 6 ماه دوبرابر شده! اوضاع واقعا پشم ریزونه! دیگه داریم به روزایی میرسیم که امروز خریدن چیزی بهتر از صبر کردن برای خریدش در روز بعده. البته اگه کسی قدرت خریدش رو داشته باشه!
بهتره عنوان رو اینجوری اصلاح کنم که "بهترین قاب اتاق من". چون من مواقعی که خونه ام زیاد از اتاقم بیرون نمیام. بهترین قاب اتاقم هم بنظرم همینجاست! همینجا که کارهام رو انجام میدم، فیلم میبینم، وب گردی میکنم، مطالعه میکنم، بازی میکنم و... درصد زیادی از عمرم دقیقا تو همین قاب در حال گذره. ممنونم از تسنیم نویسنده وبلاگ مونولوگ بابت دعوتش و هر دوست عزیز دیگری که شاید دعوتم کرده باشه و ندیده باشم. و اینکه دوست ندارم اسم بدم برای دعوت کردن. همه شما دعوتید! حتی شما دوست عزیز!
پ.ن: اولش خواستم کرم بریزم مثل اکثر چالش های گذشته! بعد با خودم گفتم بلاگردون حرمت داره نه لذتD:
پ.ن2: اگه همچنان خونهٔ به قول اطرافیانم داغون قبلی بودیم میتونستم عکس های بهتری رو به اشتراک بذارم. خونه ای که گوشه به گوشهش جزوی از خاطرات کودکیمه! درحال حاضر تنها نقطه جذاب این خونهمون همینجاست(:
پ.ن3: این پست احتمالا آخرین پست مرداد 99 باشه. 20 پست منتشر شده توی یه ماه، رکوردیه برای من!
پسر بازی inside چقدر خوب بود! حس و حال limbo زنده شد برام. چطور این همه مدت بازیش نکرده بودم آخه؟! یه بازی معمایی/پلفترمر فوقالعاده. شامل داستانی عجیب، فضایی تاریک، موسیقیهای کم اما بسیار تاثیرگذار، گیمپلی عالی، معماهایی خلاقانه و دوستداشتنی و یک پایانبندی که تا مدتهای زیادی ذهن شما را درگیر خودش میکنه.
دیاباته قشنگ چت کرده اومده.
وسط صحبت یهو میزنه زیر خنده.🤦🏻♂️😂
میثاقی ازش پرسید اصالتا اهل کجایی ؟ میگه بچه اکباتانم.🤣
میپرسه چندتا بچه داری؟ میگه همه بچههای فامیل بچهی منن. بچههای برادرم بچهی منن. همه بچههای ایران بچهی منن.😐🤦♂️