یادداشت های یک پسر

 


آنچه در این دو ماه گذشت.

1. نتایج ارشد اومد. همه کاراشو با اینکه شدیدا مریض بودم انجام دادم. اما پشیمون شدم. انصراف دادم. برنامه جدیدی برا زندگیم ریختم. واقعا هیچ دلیلی پیدا نکردم برا اینکه ارشد رشته ای رو بخونم که ذره ای بهش علاقه ندارم و حتی لیسانسشم به زور و اعصاب خوردی گذروندم.

2. همون طور که گفتم، دوبار مریض شدم. همین الان هم شدیدا مریضم و ده روزه که درگیرشم. شبا از سرفه تا خود صبح نمی تونم بخوابم.

3. با کلی جنگ اعصاب برا خودم لپ تاپ خریدم. هم برای کارم و هم برای هدفی که دارم شدیدا بهش نیاز داشتم اما لپ تاپ قدیمی خودم جوابگو نبود. هیچ جوره نتونستم خونواده رو قانع کنم ولی خب من بازم کار خودمو کردم و تقریبا از لحاظ مالی به صفر رسیدم.

4. روزای خیلی بدی رو گذروندم و دارم میگذرونم. همه چیز هی داره بدتر و بدتر میشه. همین الان هم دارم این پست رو با بغض مینویسم. یه موضوعی که اینجا هم ازش نوشتم انگار قراره تا ابد آزارم بده. هیچ راهی هم برا حل کردنش ندارم. صرفا دارم هر روز عذاب میکشم.

5. شوقی برای نوشتن نیست. درسته دارم برا همه مینویسم اما انگار ته دلم میخوام که اون یه نفر که محاله اینجا رو بخونه، نوشته هام رو بخونه.

میل رفتن مکن ای دوست

دمی با ما باش. . .



+ آدرس وبلاگ برای ممنوع البیانی ها:

http://yyp.blogfa.com
آرشیو مطالب
قالب: عــرفـان🖤💔 | ویرایش شده توسط: خودم بلاگ بیان