دوشنبه ۲۳ مهر ۰۳
سلام. حال و احوالتون خوبه؟ اوضاع رو به راهه؟
من اینطوری نیستم که رفته باشم. شاید هر دو سه روز یه بار میام و پنلم رو چک میکنم. کامنتای دریافتیم (اکثرا فحش:دی) رو میخونم. وبلاگا رو میخونم. اما الآن بعد از مدت ها لپ تاپم رو روشن کرده بودم و داشتم سیستم تکانی میکردم که راهم افتاد به پنل وبلاگم و یهو به این توجه کردم که با وجود این که اینجا رو زیاد چک میکنم، ولی از بهمن سال پیش پستی نذاشتم. نمیدونم. شاید چون دیگه بیان اون بیان قبل نیست. شاید چون دوستام دیگه نیستن. شاید چون من دیگه اون بچه مچه دبیرستانی نیستم. نمیدونم. واقعا نمیدونم چرا.
اگه هنوز از دنبال کننده های قدیمی کسی اینجا رو میخونه باید بگم که دو ساله که دانشگاهم رو تموم کردم و دو ساله که مشغولم. توی همین دو سال انواع مدرسه ها، انواع پست ها و انواع کارهای آموزش و پرورش رو دیدم:دی پیشرفت کردم، رو خیلی کارا مسلط شدم و تجربه کسب کردم ولی نهایتا برگشتم به همون تدریس که باهاش راحت تر بودم. الآن شغلم رو تقریبا دوست دارم. ولی خب بازم نظرم نسبت به دانشگاه فرهنگیان رو تغییر ندادم. خطاب به طرفداران افراطی این دانشگاه و فحش دهندگان گرامی زیر اون پست چند سال پیشم باید عرض کنم که اعتراض به وضع اسفناک یه دانشگاه ربطی به علاقه اون فرد نداره. سریع میاید میگید علاقه نداشتی چرا رفتی! یا حرفای این چنینی. چه ربطی داره؟ یکی علاقه داشته باشه باید اون وضع رو تحمل کنه؟ اصلا اون وضعیت باعث از بین رفتن علاقه و سرد شدن میشه. و خب من صرفا اوضاع رو توضیح دادم که یه سریش مثل حقوق و مزایا عوض شده و یه سریش هم ثابته. اصلا نمیدونم چرا اینقدر توی اینترنت معروف شد اون پست. ولم کنید:دی
بگذریم. اگه توی اون روزای فعالم تو بیان بودیم، الان با گفتن اینکه سریال From رو ببینید سوراختون کرده بودم:دی و یه جریان فرام بینی توی وبلاگا راه افتاده بود. ولی خب بازم فرام ببینید! فرام ببینید! فرام ببینید! سیبیل گرو میذارم که پشیمون نمیشید!
خیلی لذت بخش بود وارد این بخش پنلم شدن و نوشتن توش. کاش اینجا مثل قبل بود و آدم دست و دلش میرفت به بیشتر نوشتن. نه سالی یکبار. ولی خب وقتی صاحب پلتفرم ولش کرده به امون خدا، چه انتظاری از کاربراش هست؟