یادداشت های یک پسر

 


happy birthday to my blog


قبلا یبار هم گفته ام که من اینجا رو سال 96 ساختم
ولی بنظرم تولد واقعی یک وب زمانیه که تصمیم به نوشتن می گیری 
و براش سرآغاز می نویسی، با وسواس دنبال قالب مناسبی میگردی و ...
من تصمیم گرفتم وبم هم مثل خودم خردادی باشه
پس تولد یک سالگیت مبارک وبلاگ عزیز من!

پ.ن1: روزی که شروع به نوشتن در اینجا کردم فکرش رو هم نمی کردم تعداد نوشته هام بیشتر از انگشتای دست بشند ولی بعد یک سال این صد و ششمین پستیه که منتشر میکنم
(البته از این صد و شش تا شما فقط هشتاد و سه تاش رو میتونید ببینید!)

پ.ن2: بیان رو واقعا دوست دارم و فضاش کاملا متفاوت از تمام سرویس هاییه که باهاشون کار کردم
کلا وبلاگ نویسی دنیای جالبیست با نوشته هات قضاوت میشی نه با عکسات (:


سر راهت اینم جواب بده لطفا:دی

با فراگیر شدن این چالش و طی فرایند در آوردن عنش

اینجانب نیز این چالش را برای مخاطبان خود قرار دادم


کلیک لطفا!


رنگین بانو

باید... 

باید آن ها را ببوسیم 

اما حیف ما بوسیدن در خیابان را یاد نگرفته ایم 

پروانه ها در خیابان ها می رقصند و باید...

باید با آن ها برقصیم 

اما حیف ما رقصیدن در خیابان را بلد نیستیم...

پروانه ها با پیراهن های عنابی با خال های نارنجی 

با شاخک های نقره ای آواز میخوانند و ما را میخوانند باید...

باید با آن ها بخوانیم 

اما حیف ما تماشاچیانِ سیاه پوش همیشه ایم

آواز خواندن چه می دانیم؟ 

دسته دسته می آیند و باید... 

باید به آن ها «وه! چه زیبایید! »بگوییم 

اما حیف

ما شهروندانِ نوچ کشیدن و تخمه شکستنیم 

پروانه ها آمده اند و به زودی می روند 

همچون هزاران پروانه ی دیگر کوچ کرده 

از این سرزمین پریده 

از این خیابان های جیب بر دور شده 

از دست های شهری هراسناک

و ما هر عصر خوش و بش نکرده و آواز نخوانده نرقصیده 

و کسی را نبوسیده به خانه برمیگردیم 

و شبی دیگر را در تقویم تاریک خورشیدی 

به تشویشِ جنگی دیگر به صبح میرسانیم...



# هدی حدادی


زنگ نزن!

یکی از باگ های خلقت من اینه که

واقعا نمیتونم تلفنی حرف بزنم

تلفنم همیشه رو سایلنته

حاضرم کل روز با طرف مقابل تکست رد و بدل کنم 

ولی بهم زنگ نزنه یا بهش زنگ نزنم:|

بارها شده به یکی شمارم رو دادم ولی گفتم خواهشا زنگ نزن پیام بده((:


یه سوال

هم اکنون خبردار شدم که فردا امتحان ترم مدیریت خانواده دارم:|

میخوام بیدار بمونم بخونمش. کافئین یا آدامس اکشن؟


[پتو را روی سرش کشیده و می خوابد]


خسته ام

خسته ام...

               می ترسم... 

                              و تو فقط میفهمی😩


#س.م.م


بعد کنکور

دیگه کم کم باید دستشویی و حموم رفتن رو هم بذارم برا بعد کنکور😐


جنتلمن Vs سیاحت غرب

همون موقع که برا شما جنتلمن گذاشته بودن و داشتید قر میدادید

برا ما سیاحت غرب گذاشته بودن 20 تا گنده بک قشنگ ریده بودیم به خودمون((:



کار های بزرگ

براى اینکه کارهاى بزرگ کنى، باید به کارهاى معمولى و متوسط " نه " بگى...

.

.

.

[ وی ندیدن سریال های آبدوغ خیاری ماه رمضان را گردن کار های بزرگش می اندازدD: ]


بچه های کنکوری

‏بچه‌های کنکوری کلا یجورین هرکی می‌بینتشون فاز نصیحت می‌گیره 

انگار چیزی بهشون نگن امتیاز اون مرحله رو از دست می‌دن -__-

میل رفتن مکن ای دوست

دمی با ما باش. . .



+ آدرس وبلاگ برای ممنوع البیانی ها:

http://yyp.blogfa.com
آرشیو مطالب
قالب: عــرفـان🖤💔 | ویرایش شده توسط: خودم بلاگ بیان