یادداشت های یک پسر

 


اینگونه بود که وبلاگ نویس شدم!

اعتراف می کنم دیدن سریال "یادداشت های یک زن خانه دار" بود که باعث شد وبلاگ نویسی رو شروع کنم و این تشابه اسمی کاملا عامدانه بود!

شما چطور شد که شروع کردید؟!
من با خوندن یه مطلب درباره ی یکی از استادام با وبلاگ هولدن آشنا شدم ....مرداد ماه سال گذشته ،درحالیکه قبلش اصلا هیچ نوع آشنایی با محیط وبلاگ نداشتم اصلا نمیدونستم چنین جایی وجود داره...
Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۰:۵۶ جواب داده:
چه جالب
ممنون ازین که گفتید
تلتکس شبکه 4 ⁦:)
Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۰:۵۷ جواب داده:
باشگاه هم اندیشان؟!^___^
من برای به نمایش گذاشتن بخشی از کار تحقیقی2 که ترم اخر دانشگاه در دوره ی کارشناسیم شروع کردم که استادم یه بار میگفت خیلی خوبه یه با دیگه به همون مطالب میگفت خانوم فلانی اینا اصا محتوا ندارن فقط با دست خط خوبی نوشتینشون میخواستم بفهمم واقعا کارم خوب بوده یا نه؟
Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۰:۵۷ جواب داده:
چه جالب
ممنون ازتون(:
😁😁😁😁😁😁
Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۰:۵۷ جواب داده:
D:
من قبلا وبلاگم یه پست گذاشتم :)
Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۰:۵۸ جواب داده:
بله خوندمش
اگه میشه لینکش رو بفرستید که بقیه دوستان هم اگه بخوان بخونن(((:

حدود ۵ سال پیش وقتی تو مدرسه بهمون یاد دادن چه جوری توی بلاگ فا وبلاگ بسازیم منم از سر کنجکاوی رفتم توی سایر وبلاگ دهی ها از جمله میهن بلاگ ، پرشین وب ، نی نی سایت ، لوکس بلاگ و رزبلاگ و..... ( حدود ۴۰ تا وبلاگ دهی )وبلاگ ساختم همون موقع تو بیان ثبت نام کردم ولی یادم چون سیستم نسبت به لوکس بلاگ و رزبلاگ پیچیده تر بود خیلی توش پست نمی گذاشتم و خیلی سر نمی زدم  .

اون موقع ها  بیشترین هنرم این بود که بیام اس ام اس های پیامک یاب کپی پیس میکردیم توی وبم حدود ۶دماهی با ۴۰ تا وبم همین جوری می گذرانم  اونم دریغ از یک نظر.  بعد از ۶دماه کلت وبلاگ نویسی رها کردم .

حدود ۲ سال بعد همین جوری با یه وب تو بیان  آشنا شدم به نام لباسکده من و مری( با مدیریت سنا بانو ) که موضوعات وبشون اون زمان جذابیت خاصی برام داشت (اونم بیشتر مثل من پست کره ای میزاره ) .

و من از همون موقع با اسم های مستعار زیادی با ایشون در ارتباط بودم تا اینکه حدود ۲ و نیم سال بعد ( یعنی مهر ۹۷ ) به سرم زد منم مثل سنا بیام بر اساس علایقم پست بذارم . نمی دونم چرا اون زمان به جایی اینکه برم یه وبلاگ دیگه بسازم اومدم سر این وبلاگ قراضه که ۴ سال تمام هیچ پستی و نظری نداشته ! بازدید به صفر رسیده و بیشترین آمار بازدید کننده هاش هم از آمریکا و آلمان بودند ( یعنی یه وب ناشناخته تو ایران ) همون موقع شروع کردم به پاک کردن پست های الکی و پاک کردن صندق بیانم و شروع کردم به پست گذاشتن .

ماه اول که بشدت کسل کننده بود هیچ بازدید و نظری نداشتم تنها بازدید کننده هام سنا بانو بود و رها جان . متاسفانه هنوز اون موقع نمی دونستم بیان مثل نماشا و اینستا قابلیت دنبال کردن داره . ماه بعدی از روی کنجکاوی  رفتم سراغ برتر های بیان و از همون ب بسم الله رفتم سراغشون که ازشون بخوام باهم تبادل لینک کنیم تا بازدید کنندگان زیاد بشن که این راهم جواب نداد بعضی که با زبان خوش جواب سر بالا دادند بعضی ها که اصلا به رو خودشون نیاوردن و بعضی های دیگه  با حرف های نا سزا دلمون شکوندن یه ماه گذشت همون موقع و یه روز اتفاقی از روی لیست وبلاگ های بروز شده با وارد یه وبلاگی شدم به نام زنگ انشا و همون جا با کاکتوس عزیز و دنا و مبهم مهسا و شمیم آشنا شدم . همون جا بود که مفهوم دنبال کردن و دنبال شدن توی بیان متوجه شدم .

بلاخر یه ماه طول کشید تا در کنار سنا و رها و فاطمه دوستان جدید و خوبی پیدا کنیم . همین جا بود که با خوندن پست های این دوستان بود که منم متوجه شدم منم به نویسندگی علاقه داشتم ولی خودم خبر نداشتم همون موقع سعی کردم در کنار پست های کره ای نظرات شخصی و خصوصی خودم  زیر پست یلدا شد کنم . 

توی بهمن ماه بود که کلی دنبال کننده پیدا کردم که اکثر کنکوری که پست های روزانه شون شده بود دغدغه های بچه کنکوری ها همون موقع منم اومدم در کنار پست کره ای  دغدغه هام بیان کردم و نوشتم . تا اینکه توی بهمن ماه با دوست عزیزی آشنا شدم به نام فرزانه که اونم مثل من کنکوری بود . 

از نظر خصوصیت اخلاقی و طرز فکری من و فرزانه شباهت بسیار عجیبی داشتیم و این زمینه فراهم کرد که من فرزانه نویسنده وبم کنم . حدود دوهفته بعد چون نزدیک کنکور را بود کم کم پست کره ای کنار گذاشتیم و من بیشتر توی وب از دل نوشته ها مو پست میکردم . و این ماجرا تا اخر کنکور ادامه داشت .

بهتر از کنکور با اینکه الان نویسنده دوتا وبم که توی یکی فقط پست کره ای میزارم ( عکس کده من و اتی) و تو یکی  فقط دل نوشته ( غم کده روشنا ) ولی با این حال احساس میکنم احساسات و علایق من دو چیز جدا نا پذیرند برای همین  تو این وبم سعی میکنم کنار پست علایق دل نوشته هام ثبت کنم !

برای همین که اسم وب شده موسیقی احساس کره ! ( چون بر اساس احساسات و علایقم پست گذاشته میشود)


 
Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۰:۵۹ جواب داده:
ممنون از وقتی که گذاشتی نیلوی عزیز
به تعداد همه وبلاگ نویس ها شروع جذاب و جالبی میتونه باشه
ممنون ازت(:
این پست خودم بود راستش خسته بودم بجایی که خلاصه اشو بذارم کپی کردم 😂😂😂😂
حتما خسته تون کردم شرمنده :(
Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۱:۱۳ جواب داده:
ممنون از وقتی که نذاشتیذ پس:دی

نه بابا جالبه برام خوندنشون
حدود 9 سال پیش بود یادم نیست⁦:)
Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۱:۳۰ جواب داده:
ممنون((((:
اولین روزهای بلاگری کامنتی نداشتم 
البته اینجا نبودم یه سرویس دهنده دیگه بود (با پنل و وبلاگ هم چندان آشنا نبودم سال ۹۰یا ۹۱ بود که وبلاگ و وبلاگ بازی زیاد طرفدار داشت)
بعد از چندین روز یه پسر بچه ۹ ساله از مشهد  برام کامنت گذاشت
تا ده دقیقه به کامنت نگاه می کردم (مثل  زمانی که تلویزیون وارد خونه ها شده بود و همه مات و مبهوت نگاه می کردن منم همین طور مات و مبهوت کامنت بودم ) کیلو کیلو قند توی دلم آب میشد (تا به حال کامنت ندیده بودم )به محض اینکه داداشم از پادگان اومد خونه 
با خوشحالی زیاد داداشمو صدا کردم
لپ تاپ روی میز بود داداشم اومد کنارم نشست 
با چشمهای برق زده از خوشحالی رو به داداشم گفتم اینو ببین حالا چی بگم ؟
داداشم خیلی عادی گفت :هر چی دوست داری 
بعد از چند دقیقه فکر کردن گفتم :ممنون  بگم خوبه؟
داداشم اونقدر خسته بود متوجه نشد من چی بگم 
گفت خوبه
به چند تا وبلاگ سر زدم کامنتها و جوابها رو دیدم 
کامنتهای که پشت سر هم بود.حرفهای زیادی که گفته میشد (نهایت  کاری که من انجام داده بودم یه پیامک دادن به دوستام بود)
منم مدام میرفتم پنلم رو نگاه می کردم تا ببینم کامنت دیگه ای از اون اقا پسر مشهدی هست یا نه 
بعد از چند روز متوجه شدم کامنت خصوصی بوده و جواب رو نمی دیده


من رو زیاد خنگ نبینید ها! 
جالب اینجاست داداشم یکی از سهامداران اون سرویس دهنده وبلاگ بود من رو هم آورده بود سرویس دهنده اونا مثلا رونق بگیره!


Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۱:۳۱ جواب داده:
ممنون که فرستادینش
اتفاقی که باعث شد اون وب رو بزنید یادتونه؟

+منم سال94 از بلاگفا شروع کردم ولی با اسم اولین وبم اینجا ادامه دادم(:
سلام
فکر کنم همینجوری !
Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۱:۳۹ جواب داده:
سلام
یعنی مثل من؟!
:)
این برای کامنت bahar ره 
Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۱:۳۸ جواب داده:
@بهار(:
کامنت رو ویرایش کردم
 انتهای کامنت گفتم 
منو اورده بودن اون سرویس دهنده رونق بگیره 😁

Jesse Blueman در ۱۱ مرداد ۹۸، ۱۱:۴۹ جواب داده:
آهان الان یادم اومد جریان اومدنتون رو😂
من برای ارضای حس کنجکاویم وبلاگ زدم و بعد شروع کردم به نوشتن
Jesse Blueman در ۱۲ مرداد ۹۸، ۱۰:۵۴ جواب داده:
ممنون ازینکه جواب دادید(:
اتفاق خاصی نیفتاد واقعا:))-شایدم من یادم نمیاد-__- ولی همیشه دوست داشتم وبلاگ داشته باشم:))
+اون سریاله رو منم دیدم؛)) باشگاه هم اندیشان و پرواز و همه رو میخوندم:)) 
Jesse Blueman در ۱۲ مرداد ۹۸، ۱۰:۵۵ جواب داده:
منم دوست داشتم همیشه ولی این سریال باعث شد که برای اولین بار وب بنویسم
واقعا؟!O__o جزو معدود انسان ها در فضای مجازی هستم که همچنان پیامنما میخونم^___^
من وبلاگ نویسی رو سال ۹۲ وقتی مدیر مدرسه‌مون ازم خواست وبلاگ مدرسه رو راه اندازی کنم شروع کردم.
اون وقت ها توی بلاگفا مینوشتم ، روزهای خیلی خوبی بود تا اینکه بلاگفا منهدم کرد وبلاگ هامونو و از همه دوستایی که پیدا کرده بودم بی خبر موندم.
یه وقفه نسبتا طولانی افتاد تا اینکه تو بلاگ‌اسکای با پیشنهاد یکی از دوستای خیلی عزیزم دوباره شروع به نوشتن کردم. :)
Jesse Blueman در ۱۲ مرداد ۹۸، ۱۰:۵۸ جواب داده:
در جریانش بودم
فاجعه ای بود برا خودش
چه خوب:)
من داشتم دنبال یه وب میگشتم که از پروانه ها مطالبی داشته باشه، که به بیان برخوردم، از اونجا رفتم تو یه وب دیگه و بعد وبای دیگه، این شد که منم وارد بیان شدم
Jesse Blueman در ۱۲ مرداد ۹۸، ۱۰:۵۸ جواب داده:
چه باحال((((:
خب تقریبا ۳ سال پیش خیلی زیاد تو نت درباره باشگاه پرواز سرچ میکردم تا با اون وبه که اسمشو یادم نیس آشنا شدم و بعد از روی نظرات وبگردی میکردم تا رسیدم به وب بروبچ باشگاه دیدگاه!
اون موقع تنها وب فعالی بود که دیدم.. آخرای مرداد و اوایل شهریور بود که بالاخره کامنت دادم :))) 
یه مدت کارم این بود که هر روز لپ تاپو روشن کنم و یا آرشیو وبو بخونم یا کامنت .. بعد از اون دوره ، با مریم دوستم قرار گذاشتیم که من وب بزنم و اون سایت
آدرسش رو هم که همون موقع بهت دادم(:
البته مریم الان اومده بیان و همونطور ناشناس داره ادامه میده
بعد از این قضیه هم تو پست گذاشتی که اگه نویسنده پیدا نشه مجبوریم فعالیتمونو متوقف کنیم و منم از ترس همین گفتم که نویسنده میشم! 
Jesse Blueman در ۱۲ مرداد ۹۸، ۱۰:۵۹ جواب داده:
کاملا در جریان وب نویسیت بودم((((:
ممنون که گفتی
از دوستم که وبلاگ داشت اومدم تو وبلاگ نویسی
یه مدتیم کلا جو افتاده بود بین بچه ها که وبلاگ بزنن با اسمای مستعار خفن،دوران راهنمایی بودیم اون موقع.
هم داداشم هم دو تا از دوستام وبلاگ داشتن منم چند باری وبلاگ زدم و پاک کردم تا اینکه اومدم اینجا والان تقریبا یک سالی میشه فعالیت دارم.
Jesse Blueman در ۱۲ مرداد ۹۸، ۱۱:۰۰ جواب داده:
ممنون از اینکه گفتید:)
یه کتاب بابام قرض کرده بود که راجع به وبلاگ و اینا بود. منم ورداشتم کتابو ورق زدم رفتم یه وبلاگ باز کردم:\ خیلی هویجوری وار:)))
Jesse Blueman در ۱۲ مرداد ۹۸، ۱۱:۰۱ جواب داده:
عع چه جالب((((:
چ جالب^^
خواهرم "پاییز" (جزو پیوند های وبم هست)قبل من وب زد و منم دیدم چ جای باحالیه...آخه هی تعریف میکرد از دوستای وبلاگی ش و اینجوری شد که منم اومدم:)
Jesse Blueman در ۱۲ مرداد ۹۸، ۱۱:۰۲ جواب داده:
چه خواهر خوبی((((:
بهمن ماه بود (همین پارسال ) کلاس کار فناوری با دو تا از دوستام که به شدت رقابت داشتمپارپوینت درست کرده بودیم و نمره های مفتی میگرفتیم و میخندیدم ولی یه روز یکی از اوم دوتا یه پاورپویت در مورد وبلاگ و سایت درست کرد برام اصلا جالب نبود و هرچی سوال مسخره میشد ازش میپرسیدم تا نتونه جواب بده (چیزی که عوض دارد گله ندارد ) بعد  پایان کلاس من که هیچی در مورد وبلاگ نمیدونستم گفتم بیاین هرسه وبلاگ بزنیم و بعد یک ماه برترین وبلاگ میبره خخخ البته کمی فرق داشتا اولین وبلاگم تو بلاگفا بود بیش از اندازه کسل کننده اما کد های ابزاراش جالب بودن دوستامم همینطور  بعد مدت کوتاهی وبلاگامونو پاک کردین مستقیم اومدیم بیان دقیقا12 بهمن اومدم البته اون دو تا دوتام وبلاگاشونو پاک کردن
Jesse Blueman در ۱۲ مرداد ۹۸، ۱۱:۰۳ جواب داده:
چه باحال بود این شروعD:
من دقیق یادم نیست، تقریبا سال ۹۰، ۹۱ بود که وبلاگ نویسی رو شروع کردم، اول تو بلاگفا ولی ساده بود، دوست نداشتم رفتم لوکس بلاگ، اون جا یکی دو سالی نوشتم و بعد گاهی سر می زدم، بعد سه سال پیش پاکش کردم و رفتم گوگل، بعد اونو دارم ولی نمی نویسم زیاد. بعدم که پارسال باز اومدم بلاگفا. 😁 موندگار شدم.
Jesse Blueman در ۱۲ مرداد ۹۸، ۱۱:۰۶ جواب داده:
و چه وبلاگ گرم و صمیمی ای((((:
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
درست یادم نیست ولی فک کنم دنبال یه مطلب تو گوگل بودم که ***** ***** ****** ****** رو دیدم و از اون روز وبتونو دنبال کردم.  چند وقت بعدش درمورد منتقل شدنش به رز بلاگ پست گذاشتین و منم گفتم نویسنده سایتتون بشم ببینم چجوریه و این حرفا. خلاصه که بعد تعطیل شدنش پست آخر رو که دیدم آدرس وبلاگ بچه هارو گذاشتید و پایین اسم من فقط علامت سواله. همون موقع رفتم یه وبلاگ زدم و شروع کردم.... :)
Jesse Blueman در ۱۲ مرداد ۹۸، ۱۱:۰۷ جواب داده:
چه خوب که ما باعثش شدیم(:
من که در حال گوگل گردی بودم یهو یه پست درمورد وبلاگ نویسی دیدم که از خوبی هاش می گفت و چالش صد روز نوشتن رو معرفی می کرد منم همون لحظه فقط به خاطر آدرش بامزه بیان واردش شدم و شروع کردم...
Jesse Blueman در ۱۴ مرداد ۹۸، ۲۱:۱۷ جواب داده:
چه جالب چه جالب((((:
من فقط می‌خواستم راحت‌تر یدونه وبلاگ رو دنبال کنم :) اون رفت اما من موندم.
Jesse Blueman در ۱۴ مرداد ۹۸، ۲۱:۱۷ جواب داده:
خب پس ما بلاگر برترمون رو از ایشون داریم^__^مرسی ازش واقعا
پسر عموم اصرار کرد :)
Jesse Blueman در ۱۴ مرداد ۹۸، ۲۱:۱۸ جواب داده:
چه پسر عموی خوبی(((((:
هشت - نه سالم بود که دخترعمو و پسر عموم وبلاگ داشتن. اون موقع من بیشتر وقتمو پیش اونا بودم. پیش من اونقد با وبلاگاشون کار میکردن که منم هوایی شدم یه وب بزنم :)))))) اون موقع هیچ تصوری از اینکه میشه با وبلاگ با بقیه ارتباط داشت، از خودمون بنویسیم، با بقیه حرف بزنیم و اینا نداشتم اصن :)) وبلاگام همه درمورد دایناسورها و امام زمان و تاریخ و از این چیزا واسه مدرسه بود و فقطم همین دختر عمو و پسر عموم میومدن و با اسمای مختلف - از اسمای خودشون گرفته تااااا گلمراد و قلی و اینا - برام نظر میذاشتن :)))))))😅😅😅😅
تا اینکه تقریبا ۳ سال پیش، یادمه که عید فطر بود به سرم زد یه وبلاگ جدید بزنم، یخورده متفاوت تر از قبلیا!!! اون اوایل شعر و جوک و از این عکس نوشته های لوس تو گوگل میذاشتم و حسابی کامنت [وبلاگ خوبی داری. به منم سر بزن و اگه موافق بودی تبادل لینک کنیم] میذاشتم واسه بقیه :)))))))))) تا بعد یه مدت به راه راست هدایت شدم  😅😅😅
Jesse Blueman در ۱۴ مرداد ۹۸، ۲۱:۱۸ جواب داده:
دایناسور؟!D:
مرسی که گفتی((((:
اولیش پایان دبیرستان بود بلاگفا، دوستم بهم معرفی کرد و شروع کردم ولی خب نتونستم خوب ارتباط بگیرم الان حتی اسمشم یادم نیست😂😂
تا پاییز یا زمستان سال گذشته پشت میز کارم شاید ناراحت بودم شایدم نه! یادش افتادم اسم وبلاگ‌ و سرچ کردم و بیان برام اومد عضوش شدم و با تموم بود و نبودام دلم میخواد داشته باشمش حرفایی که ته ذهنمه خوب و بد با معنی و بی معنی قابل خوندان و نخواندن مینویسم با تموم بی ربطیشون دوسش دارم و حالمو خوب میکنه😊

Jesse Blueman در ۱۴ مرداد ۹۸، ۲۱:۱۹ جواب داده:
بیان خیلی خوبه^___^
يكشنبه ۱۳ مرداد ۹۸ , ۱۱:۳۷ امیرحسین علیزاده
من عاشق باشگاه چلسی هستم . سال 89 بود ، بخشی وجود داشت به اسم تالار گفتگو هواداران چلسی در ایران . نوشتن رو اولین بار در پنل کاربری شروع کردم و تاپیک های متنوعی ساختم و بعدش با اشنا شدن با یک دوست خوب ، با سیستم بلاگفا اشنا شدم . بعدش رز بلاگ ، بیان ، و الان هم وردپرس . 
Jesse Blueman در ۱۴ مرداد ۹۸، ۲۱:۲۴ جواب داده:
در مورد پستتون در مورد وردپرس کاملا موافقم
اما حس و حال بیان موندگارمون میکنه(((:
شماها یادتون نمیاد یه زمان سلنا گومز و جاستین بیبر با هم رل زده بودند اون موقع تو رزبلاگ یه وبلاگ زدم و تمامی اخبار این دو سلبریتی رو پوشش میدادم :)
Jesse Blueman در ۱۴ مرداد ۹۸، ۲۱:۲۴ جواب داده:
منبع موثقی بودی برا خودت پسD:
چقققد بعضی نوشته جالب بودن برام
بخصوص نوشته بهارونیلو :) 
آخه من از روزی که وب زدم همون وب اولم کلی دوست داشتم وبالطبع کامنتوبازدیدو...بودازهمون اول
البته الان تقریبا هیچکدوم ازاون دوستا رو ندارم:(((

من حدودی یه سالی تویکی از وبلاگا فعال بودم صفحه گپ وگفتگو داشت با بچه ها خیییلی صمیمی شدیم روزوشب ،شب روز ازحال هم خبرداشتیم اون جو روخیلی دوست داشتم
یه روز اومدم طبق عادت همیشه یه شعر فرستادم توگپ😳یه شعر طولانی عاشقانه یه خطش از بوسیدن داشت😳
بعد که فرستادم خجالت کشیدم گفتم الان بددرموردم فکر نکنن😳😅
سریع رفتم وب بزنم که کامنتمو پاک کنم😅
آخر شب بود مدیر وبلاگ خواب بود😁
دیرشد کامنت حذف نشد وبلاگ موند یه مدت کوتاه فعالیت کرده 
بعد پاکش کردم میخواستم مجازی نباشم
بعد یه مدت برگشتم 
بایکی از دوستام تووبلاگش حرف میزدم یه موضوعی پیش اومد خصوصی بهش گفتم انتظار جواب نداشتم ولی جواب داد منم کنجکاو که حرفش چیه بود وب زدم جوابشو بخونم😂😂😂
بعد به اصرار دوستام گفتن بمون دوباره نرو وبتو بذارفعالیت کنو...
این وب دوم خیلی فعالتر از وب قبلی شدم کلی دوست جدید پیدا کردم
دوستای قدیمیم که داشتم:) 
تو دوهفته دنبال کننده ها۷۲شدو کامنتاوبازدیدام بالا بود:) 
ولی این وبم بنابه دلایلی پاک کردم:) 
خواستم دوباره از مجازی فاصله بگیرم طاقت نیوردم دوباره وب زدم😅
اینباریکم باهدف بود...
اولش گفتم برا خودم فقط مینویسم برا حال خوبم چون نوشتن دوس دارم...
کاری به کار کسی ندارم 
بعددیدم من ذاتا آدم معاشرتیم دووم نیوردم دوباره شیطنتا مجازیو ازامروز آغاز کردم😅
امیدوارم این وبم بمونه...
😅
فک کنم بی هدف ترین بلاگر من بودم😂😂😅
چقد حرف زدم😳شرمنده بلد نیستم خلاصه وکوتاه حرف بزنم😳😅
Jesse Blueman در ۱۴ مرداد ۹۸، ۲۱:۲۵ جواب داده:
😂
ممنون ازین که گفتید(:

فیلمشُ دیدهـ بودم ولی قبلِ اون دختر عممـ داشت منمـ کنجکاو هی گفتمـ منمـ میخوامـ منمـ میخوامـ :| انگار شکلات بود :| بعد دیگه بهمـ یاد داد -.- ولی الان انقدر دوس دارمـ بـ اون موقعهـ ها برگردمـ انقدر کـ همهـ چیـ صمیمیـ تر بود..حیـــف قدر ندونستمـ اون لحظهـ ها رو

Jesse Blueman در ۱۴ مرداد ۹۸، ۲۱:۲۶ جواب داده:
راست میگی چقدر خوب بود اون وبت(:
جزو اولین وب هایی تو بلاگفا بود که مخاطب ثابتش شدم(:

وقتی کلاس چهارم بودم خواهرم وب زده بود 

چون دوستاش وب زده بودن

و من همیشه در انتخاب قالب و اینا بهش کمک میکردم

منم پارسال برای ترک اعتیاد ب اینستا بازگشتم ب آغوش وب

هرچند نیت ادا نشد :/

ولی خب راضیم چون دویش دارم 

Jesse Blueman در ۱۴ مرداد ۹۸، ۲۱:۲۵ جواب داده:
همه جا به جای خودش لازمه(:

فیلم جالبی بود!

یادم نیس چرا و چطوری فقط میدونم الان مثل خر توش موندم 😐😑

Jesse Blueman در ۱۴ مرداد ۹۸، ۲۲:۰۹ جواب داده:
مث خر چراD:

وبلاگ ممد مارچلو رو خوندم.همشهدوس داشتم وبلاگ بزنم فک کنم 91.92 هم یه بار زده بودم.ولی چون سرم با چت گرم بود نچسبیدم بش.

موقع امتحان نهاییا بود ک یهویی وب مارچلو رو پیدا کردم.خیلی اتفاقی.و فهمیدم وبلاگ زندس.و خر ذوق شدم.و زدم.

Jesse Blueman در ۱۵ مرداد ۹۸، ۱۵:۵۰ جواب داده:
به کی میگی مارچلو؟D:

سلام

من با یکی از دوستانم سال 89 یک کافی نت زدیم و با وبلاگ و وبلاگ نویسی آشنا شدم و از بلاگفا شروع کردم و بعد پرشین بلاگ، میهن بلاگ، لوکس بلاگ، بلاگ اسکای و بالاخره به بیان اومدم و حدود یک سال و چند ماهه که اینجا هستم.

البته از دیماه 97 یک سایت هم زدم و یکی از دوستان راهنمایی کرد تا راهش انداختم. اگر خواستید می تونید قدم رنجه بفرمایید و ببینیدش: dabirefarsi.com

مانا باشید.

Jesse Blueman در ۱۵ مرداد ۹۸، ۱۵:۵۲ جواب داده:
سلام
خواهش میکنم سایتتون جالبه دست مریزاد

وای منم چند قستی از اون سریال رو دیدم و اننننقدر ذوق کردم به جامعه بلاگر اهمیت داده شده:-D 

عرضم محضرتون که چالش چگونه بلاگر شدید رو بنده زیاد راه انداختم دیگه گندش هم در اومده انقدر مال خودمو تعریف کردم:-D 

داشتم تو گوگل برای کنکور و قبولی دانشگاه یکی از دوستام سرچ میکردم _ خودم اپن موقع ۱۲ سالم بود_  اتفاقی تو نتایج گوگل رسیدم به یه وبلاگ طنز و یه پست در مورد اینکه ترم اول خز بازی در نیارید و اینا. دیگه همون شد که وبلاگ طرف رو خوندم و خوندم و خوندم و چند ماه بعدشم خودم بلاگفا وبلاگ ساختم:) 

Jesse Blueman در ۱۵ مرداد ۹۸، ۱۵:۵۲ جواب داده:
چه باحالD:

وب تو هم جز اولین وبا بود ک مخاطب ثابتش بودم :)))

Jesse Blueman در ۱۵ مرداد ۹۸، ۱۵:۵۳ جواب داده:
واقعا؟(((((:

یادمه اول راهنمایی که بودم٬ معلم دینی مون که کم سن و سال هم بود (۲۲ سال داشت) از وبلاگ نویسی و چت روم گفت:) . و به من گفت که خودشم وبلاگ داره. منم کم کم وارد دنیای وبلاگ شدم. اوایل آدرسمو به همه فامیل داده بودم (سال ۸۷) ... کم کم دیگه دیدم نمیتونم بنویسم! و همه منو زیرنظر دارند. برای همین وبلاگمو حذف کردم به همه گفتم حذفش کردم و دیگه نمی نویسم. و با وبلاگ های دیگه شروع به نوشتن کردم.

Jesse Blueman در ۱۵ مرداد ۹۸، ۱۵:۵۴ جواب داده:
اشتباه کردید دیگه نباید پای آشنا به وب باز شه((((:

یه نویسنده همیشه یه جا برای نوشتن می خواد مال من وبلاگ بود 

Jesse Blueman در ۱۵ مرداد ۹۸، ۱۵:۵۴ جواب داده:
ایول ایول(:

دوستای دوران دبیرستانم وبلاگ داشتن و من مث ندید بدید ها کلی  دوق میکردم براشون تا دوستم برام یک وبلاگ ساخت تو دبیرستان با لپ تاپ ها. و من دایل آپ میکردم تو خونه و وصل میشدم کلی پست عاشقانه و عکس و مکس اینا میزاشتم.

ولی بعدها بخاطر خالی کردن افکارم وب میزدم و کلی حس خوب و خاطرات تلخ و شیرین زیادی تجربه کردم.

Jesse Blueman در ۱۵ مرداد ۹۸، ۱۵:۵۴ جواب داده:
ممنون که به اشتراک گذاشید برامون(((:

الان با امارکورد میاد بالا

Jesse Blueman در ۱۶ مرداد ۹۸، ۲۲:۴۳ جواب داده:
وات:| متوجه نشدم
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلامون علیکم 😊

من وبم رو کع با سایت ****** اشناشدم بعدش تو وب هم اندیشان دیدم بچها همه وب دارن گفتم منم بزنم ت امتحانات نوبت اول هم بود😂😂 بعد من نمیدونستم ادرس چجور بزنم ثبت شه دیدم ی دختری ۴ ، ۵ تا a گذاشتع اخر اسمش منم۴.  ۵ تا a گذاشتم😂

موقعه کامنت گذاشنتا ک میخاستم ، ادرسمو بذارم هی تعدادa ها میشمردم ببینم درس زدم یا ن بعد ک فهمیدم میسد ادرس کوتاه تری هم ساخت نابود شدم😂 چیزی بلد نبودم تو وب گروهیتونم ادرس و ایمیل خودتونو میزدم 😂😂😂😂😂 ک گفتی وارد نکن 😂 ـ

بعد خب مزیتی ک وب داشت واسم این بود وقت نبود ****** بچها می اومدن و ادم کمتر احساس دلتنگی میکرد . بعدش ک وبتو دیدم گفتم ببینم بیان چجورع و اینا در اخر هم ک موقعه کنکور بود و اشفتگی ذهنی و اینا زدم کلا رفتم ،، اون وب رو هم چن کامنت بچها و اشنایی با بچها دیدگاه بود دلم نیومد پاک کنم ،، ت یکی از پستهات گفتع بودی وب بلاگفات پاک شدع بنظرت ممکنه وب منم پاک شه چن فعالیتی ندارم ؟؟ میترسم پاکش کنن ،،

+ راستی انتخاب رشته کردی ؟ من فقط فرهنگیان رو زدم ، دولتی هیچی نزدم استرسشو دارم خیلی از شهرمون کم دختر خواستن رتبه ها هم خیلی خوبن ،  درنا میگ همه شهرتون  ک قبول نشدن نگران نباش میگم کلاس ما ده نفر بودیم هشت نفر قبول مجاز فرهنگیان شدیم درنا گفت عع چرا همه تون ایقد درس خونید خو 😂😂😂

Jesse Blueman در ۲۶ مرداد ۹۸، ۱۹:۱۷ جواب داده:
قبول نیست اینطوری همه رو که من بلاگر کردم😜😜😝
وبهای منو به خاطر چیز دیگه ای حذف کرد نگران نباش پاک نمیشه
+من همه چی زدم😂😅ولی اولویتم فرهنگیانه
 خوان آخر مصاحبست وا اینم رد کنیم تمومه

من کراشم وبلاگ داشت ولی فقط اعضای بیان میتونستن براش نظر بذارن:) واسه همین وب رو ساختم:))) 

Jesse Blueman در ۱۲ شهریور ۹۸، ۱۳:۱۵ جواب داده:
چه باحال😁😁
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
میل رفتن مکن ای دوست

دمی با ما باش. . .



+ آدرس وبلاگ برای ممنوع البیانی ها:

http://yyp.blogfa.com
آرشیو مطالب
قالب: عــرفـان🖤💔 | ویرایش شده توسط: خودم بلاگ بیان