یادداشت های یک پسر

 


قورباغه

امشب داشتیم قورباغه میدیدم، برگشتم به مامانم گفتم از این به بعد به حرف من گوش میدی؛ ناهار ماکارونی درست کن.

مامانم زد تو گوشم گفت ناهار گوهم درست نمیکنم.




دربی ۹۴ (بازنشر از کانالم)

واقعا چیه این فوتبال

وقتی گل دوم رو زدیم بعد اینکه با تمام وجودم داد زده بودم پخش زمین شده بودم و ضربان قلبم بدنم رو تکون میداد

هنوزم دارم میلرزم



بعدا نوشت: صدام گرفته و در نمیاد.


PS752

صبح زود بیدار شده بودیم تا درس بخونیم و آماده‌ی آماده بریم برای شرکت توی اولین امتحان دانشجوییمون. کتاب روانشناسی به دست داشتیم توی اتاق کوچیکمون قدم میزنیم که صدای گوشی یکی از بچه ها درومد...

+ خفه کن اونو داریم درس میخونیم.

هییسی گفت و صدای گوشیش رو زیاد کرد:

اطلاعیه مهم ستادکل نیروهای مسلح در خصوص سقوط هواپیمای مسافربری خطوط هوایی اوکراین: بر اثر بروز خطای انسانی، هواپیمای اوکراینی مورد اصابت قرار گرفت...


 و مایی که کتابا رو گذاشته بودیم کنار و با بهت و اشک و خشم و سکوت، زل زده بودیم به همدیگه...

.

.

.

‏بعد از خبر هواپیما هی سعی میکردم‌ به‌خودم‌ بگم نه اینکارو نکردن‌، نمیشه، نباید! وقتی خبر تایید شد یه لحظه به عنوان یه ایرانی فقط میخواستم زمین دهن باز کنه و برم توش! شرم بی نهایت داشتم از اینکه چه کسایی دارن مملکت مارو اداره میکنن و چه کاری با مردم میکنن! 

باید قبول کنیم که خیلی شب ها مثل امشب زیادی دلگیر هستند. امشب فضای مجازی خیلی دلگیره و همش منو یاد اون روز میندازه. یادآوری این قضیه هنوز هم عین اون روزها برام دردناکه...‏ویدیوهای ری‌را اسماعیلیون، درسا و پارسا قندچی و سوفی امامی و بقیه بچه‌های هواپیما قلب آدمو ریش میکنه. پر از امید، شادی، استعداد و ذوق کودکانه‌ایه که همش خاکستر شد. بدون اینکه این بچه‌ها توی اون ثانیه‌های آخر بفهمن که چی شده و چرا...

خلاصه که فراموش نمیکنیم. یعنی نمیشه که فراموش کنیم!


یه روزی

یه روزی برای رفتن به شهری که دانشگاه میریم از خواب بیدار می‌شیم و بالاخره اون روز، روز زیبایی خواهد بود...

میل رفتن مکن ای دوست

دمی با ما باش. . .



+ آدرس وبلاگ برای ممنوع البیانی ها:

http://yyp.blogfa.com
آرشیو مطالب
قالب: عــرفـان🖤💔 | ویرایش شده توسط: خودم بلاگ بیان